شرط اول را گذاشته بود که همان شانزده نفر حقیقت را بنویسند و امضاء کنند. - دوم چه؟ «در دادگاه بسیار دروغ گفت و تهمت زد گفتم اقرار کند به دروغهایش و ببرد در پرونده ثبت کند» - و سوم؟ «باقیمانده مهریه را که قبلاً بخشیده بود و بعد وکیلش منکر شده در دادگاه رسماً و محضری ببخشد»
زن در زندگی تقاضای مهریه کرده وقتی که چهار میلیون تومان و نیم داشته و میخواسته بیشتر شود «معادل شانزده سکهای که قبلترها گرفته بود» به برادرش بدهد و کسب و کاری به راه اندازد مرد تازه کاری را به انجام رسانده دستمزد گرفته «یک میلیون و هفتصد گرفته بودم فوری گفت فلان مقدارش را بده به عنوان بخشی از مهریه» - چه کردی؟ «تمامش را دادم نقد و به صورت تراول همانطور که از بانک گرفته بودم!»
در مقابل زن قول داد که دیگر مهریه را مطالبه نکند - حتی پس از طلاق؟ «گفتم حتی اگر روزی دعوایمان شد و کار به جدایی کشید» زوجه پذیرفت در مقابل 24 سکهای که از مهریه دریافت کرده باقی 86 سکه را ببخشد این را نوشت و امضاء کرد اما در دادگاه «میگفت: تو عرضه نداشتی اثبات کنی، من که بخشیده بودم!»
زوج به نوشته زن اعتماد کرده در حالیکه سندی عادی است و در دادگاه اعتبار ندارد - تو این را جبران میدانستی؟ «چندین بار این را گفته بودم که برای اعتمادسازی باید این سه کار انجام شود بعد از آن شاید امیدی باشد» - که نکرد؟ «نکرد و میخواست راه بازگشت باز باشد!»
«توقع زیادی داشت» زوج میگفت: چگونه به او اعتماد کنم؟ وقتی اینهمه لامروّتی دیدهام زندگی را که بر باد نمیشود استوار کرد خانه بر آب نمیماند چنین سکنایی به فوتی سرنگون میشود قابل تکیه نیست و زوجه بدون جبران قصد بازگشت داشت.
«از همه بدتر اینکه گوشهای آدم را دراز تصوّر کنند اینکه به چند تعریف و تمجید رام شدنی پندارند!» منظورش را متوجه شدم این پیامک را میگفت:
1/2/1391 - 9:45 خوبیهای شما:متشرع!درخرجی خونه کریمی!هزینه زندگی مهمتر از خودت!درتربیت بچها مقتدر!مهربان درعین حال سختگیر!درامرزناشویی دهی!تعمیرات خونه دراسرع وقت!تهیه وسایل منزل!ساده زیست!
«آن همه دروغ در دادگاه طرح شود و بعد خصوصی بخواهد حلش کند! این فریب نیست؟!» روشن بود که خودشیفتگی زوجه مانع میشد که اعتراف به خوبی شوهر را علنی کند و دروغها و تهمتها را بازپس گیرد پنهانی بنای صداقت گذاشته و در علن دروغ پرداخته «به چنین زنی میتوانم اعتماد کنم؟!»
راست میگفت اعتماد باید بر مبنای صحیحی استوار شود بر یخ نمیتوان عهدنامه نوشت! برچسبهای مرتبط با این نوشته:
|